درسنامه آموزشی درس 5 دین و زندگی دوازدهم(تجربی،ریاضی)+پاسخ سوالات درس 5 (قدرت پرواز)

تاریخ انتشار : ۲۷ ‎آبان ‎۱۳۹۹

در درس‌های پیشین دانستیم که تنها خالق، مالک، رّب و مدبر جهان خداست و هیچ یک از مخلوقات در ادارهٔ جهان با او شریک نیستند. همهٔ موجودات، تحت اراده و تدبیر خداوند قرار دارند و به اذن او عمل می‌کنند.
در این درس، به بررسی و پاسخ این سؤال‌ها خواهیم پرداخت که:  با توجه به اینکه همهٔ رخدادهای جهان، تحت اراده خداوند است، نقش اختیار انسان در این نظام جهانی چیست؟ آیا این نظام که با علم و ارادهٔ الهی اداره می‌شود مانع اختیار انسان است یا بستری مناسب برای آن؟

درسنامه آموزشی دینی دوازدهم 

درس 5 : قدرت پرواز با پاسخ 

 

اختیار، حقیقتی وجدانی و مشهود

میان حرکات قلب یک فرد برای گردش خون و حرکات پای وی به هنگام قدم زدن، تفاوت اساسی وجود دارد، همچنان که تفاوت است میان حرکات دستی که بر اثر بیماری لرزش دارد با حرکت دستی که خود شخص برای غذا خوردن بالا و پایین می‌آورد. ضربان قلب و حرکت دستی که لرزش دارد اختیاری نیست؛ ولی حرکات پا برای رفتن به سوی یک مقصد و حرکات دست در هنگام غذا خوردن اختیاری و تابع اراده انسان است.
اختیار، که به معنای توانایی بر انجام یک کار و یا ترک آن است، یک حقیقت وجدانی است و هر انسانی آن را در خود می‌یابد و می‌بیند که شبانه روز در حال تصمیم گرفتن برای انجام یک کار یا ترک آن است. حتی کسی که اختیار را در سخن یا بحث انکار می‌کند، در عمل از آن بهره می‌برد و آن را اثبات می‌کند. مولوی این حقیقت را در قالب یک مثال این گونه یادآوری می‌کند:

 

  آن یکی می‌رفت بالای درخت             می‌فشاند آن میوه را دزدانه سخت  
  صاحب باغ آمد و گفت ای دَنی             از خدا شرمت، بگو چه می‌کنی؟  
  گفت: از باغ خدا بندهٔ خدا             می‌خورد خرما که حق کردش عطا  
  پس ببستش سخت آن دَم بر درخت             می‌زدش برپشت و پهلو چوب سخت  
  گفت: آخر از خدا شرمی بدار             می‌کُشی این بی گنه را زار زار  
  گفت: کز چوبِ خدا این بنده‌اش             می‌زند بر پشت دیگر بنده‌اش  
  چوبِ حق و پشت و پهلو، آنِ او             من غلام و آلت فرمان او  
  گفت توبه کردم از جبر ای عیار             اختیار است، اختیار است، اختیار  

 

البته باید توجه داشته باشیم که بسیاری از امور اختیاری نیست و ما در وقوع آنها نقشی نداریم. به عنوان مثال، هیچ یک از ما در عملکرد دستگاه‌های مختلف بدن خود، مانند دستگاه گوارش و یا گردش خون و همچنین در قوانین حاکم بر طبیعت مانند قانون جاذبه زمین، توالی فصل‌ها و… نقشی نداریم و این امور خارج از اختیار ما و به صورت طبیعی انجام می‌شود. در عین حال، باید توجه داشت که همین اختیار محدودی که داریم، مبنای تصمیم گیری‌های ما و تعیین کنندهٔ سرنوشت ماست.

با وجود روشن بودنِ اختیار و بی نیازی آن از استدلال، همهٔ ما شواهدی بر وجود آن را در خود می‌یابیم که عبارت‌اند از:
١- تفکر و تصمیم: هر کدام از ما همواره تصمیم‌هایی می‌گیریم و برای این تصمیم‌ها ابتدا اندیشه می‌کنیم و جوانب آن را می‌سنجیم و سپس دست به عمل می‌زنیم. گاهی نیز دچار تردید می‌شویم که از میان چندین راه و چندین کار، کدام یک را انتخاب کنیم. دست آخر، پس از بررسی‌های لازم، یکی را برگزیده و عمل می‌کنیم.

 

 

این که فردا این کنم یا آن کنم             خود دلیل اختیار است ای صنم

2- احساس رضایت یا پشیمانی: هرگاه در کاری موفق شویم، احساس رضایت و خرسندی وجودمان را فرا می‌گیرد. این احساس رضایت نشانهٔ آن است که آن کار را از خود و نتیجهٔ اراده و تصمیم عاقلانهٔ خود می‌دانیم. گاه نیز در کاری مرتکب اشتباه می‌شویم و به خود یا دیگری زیان می‌رسانیم. در این هنگام احساس پشیمانی می‌کنیم و با خود می‌گوییم ای کاش آن کار را انجام نمی‌دادم. این احساس پشیمانی نشانگر آن است که من توان ترک آن کار را داشته‌ام.

  گر نبودی اختیار این شرم چیست             این دریغ و خجلت و آزرم چیست؟  
  وان پشیمانی که خوردی زان بدی             ز اختیار خویش گشتی مهتدی  

3- مسئولیت پذیری: هر کدام از ما خودمان را مسئول کارهای خود می‌دانیم. به همین جهت آثار و عواقب عمل خود را می‌پذیریم و اگر به کسی زیان رسانده‌ایم، آن را جبران می‌کنیم. عهدها و پیمان‌ها نیز بر همین اساس استوارند. بنابراین، اگر کسی پیمان شکنی کند و مسئولیتش را انجام ندهد خود را مستحق مجازات می‌داند.

  هیچ گویی سنگ را فردا بیا             ور نیایی من دهم بَد را سزا؟  
  هیچ عاقل مر کلوخی را زند؟             هیچ با سنگی عتابی کس کند؟  

خدای متعال، متناسب با همین قوّهٔ اختیار، بشر را راهنمایی کرده و او را مختار گذاشته است که از راهنمایی خداوند استفاده کند و سپاسگزار باشد، یا ناسپاسی کند و از هدایت و لطف الهی بهره نبرد و مسیر شقاوت را بپیماید:
اِنّا هَدَیناهُ السَّبیلَ اِمّا شاکِرًا وَ اِمّا کَفورًا

 

 

نظرات (۰)

نظر اول مال شماست!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی